Web Analytics Made Easy - Statcounter

   عصر ایران؛ مهرداد خدیر- ۶۹ سال بعد از اعدام دکتر سید حسین فاطمی وزیر امور خارجه دولت ملی دکتر محمد مصدق در ۱۹ آبان ۱۳۳۳ اشاره به ۱۹ نکته درباره او - ولو پیش‌تر هم منتشر شده باشد- به قاعده نباید از جنس تکرارهای ملال‌آور باشد چرا که جا دارد نسل تازه هم با او آشناتر شود:

۱. نخستین ایرانی؛ سید حسین فاطمی، نخستین ایرانی است که در خارج از کشور، دکتریِ روزنامه‌نگاری دریافت کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وجه سیاسی او اما چنان پُررنگ است که این نکته تا سال‌ها پیش مغفول مانده بود.

   در سال‌های اخیر دکتر هادی خانیکی استاد علوم ارتباطات در آغاز دوره‌های درسی خود در مقاطع مختلف، نخست این پرسش را با دانشجویان در میان می‌نهاد که «نخستین ایرانی که به دریافت دکتری روزنامه‌نگاری در خارج از کشور نایل آمده کیست» و شگفتا که اکثر قریب به اتفاق، پاسخ را نمی‌دانستند و تا می‌شنیدند تعجب می‌کردند. نامی آشنا اما در عرصۀ سیاست و دیپلماسی.

   هنوز هم البته در بسیاری از متون، دکتریِ فاطمی در رشتۀ حقوق ذکر می‌شود. کما این‌که مسعود بهنود نیز در کتاب «کُشتگان بر سر قدرت» او را فارغ‌التحصیل حقوق معرفی می‌کند. مرحوم مهندس عزت‌الله سحابی اما در خاطرات خود (نیم قرن خاطره و تجربه، صفحه ۱۱۴) بر آنچه دکتر خانیکی می‌گوید صحه گذاشته است.

   این که با دکتریِ روزنامه‌نگاری هم سرنوشت روزنامه‌نگارانی چون جهانگیر صوراسرافیل را پیدا کرد از عبرت‌های تاریخ این سرزمین است.


۲. باجناق ژنرال؛ سید حسین فاطمی در عصر پهلوی و در سال ۱۳۳۳ اعدام شد و باجناق او (مهدی رحیمی) اندک زمانی پس از سقوط رژیم پهلوی و در سال ۱۳۵۷.

   سپهبد رحیمی فرماندار نظامی تهران در اوج انقلاب ۵۷ و یکی از چهار ژنرال گروه اول اعدامی‌ها بود (به‌همراه نصیری رییس ساواک، خسروداد فرمانده هوانیروز و ناجی فرماندار نظامی اصفهان).

    فاطمی در زندان دژبان مرکز بود که همسر او – پریوش سطوتی – به اتفاق خواهرش به ملاقات می‌رفتند و یکی از افسران، دل به خواهر همسر فاطمی داد و چون دانست پدر آنان نظامی است (سرتیپ سطوتی) بیم‌ناک گرایش سیاسی باجناق نشد و ازدواج، صورت پذیرفت. فاطمی و رحیمی البته شاید هیچ گاه رو به رو نشده باشند.

   ۳. نشان همایون؛ شاه اگرچه خود خجالتی بود اما تا پیش از وزارت خارجه شخصیت جسورِ دکتر فاطمی را دوست داشت و دست‌کم بر دکتر مصدق ترجیح می‌داد.

  فاصلۀ سنی شاه با مصدق زیاد بود در حالی که تنها دو سال از فاطمی کوچک‌تر بود. حتی گفته شده در ملاقاتی او را برای نخست‌وزیری مدرن‌تر و شایسته‌تر از مصدق معرفی می‌کند و بعدتر که درمی‌یابد فاطمی این راز را با مصدق در میان نهاده می‌رنجد. با این حال چند ماه قبل از کودتا دکتر فاطمی را شایسته دریافت بالاترین مدال حکومتی (نشان همایون) تشخیص داد.


۴. ردّ فرجام خواهی؛ فرض علاقۀ قبلی شاه، به فاطمی این پرسش را پدید می‌آورد که چرا با تقاضای فرجام او موافقت نکرد و بدین ترتیب بر حکم اعدام، مُهر تأیید زد؟ سه دلیل می‌توان آورد:

  نخست این که بعد از کودتای ناکام ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ که از ایران گریخت و بعد از کلاردشت و بغداد، سر از رُم ایتالیا درآورد سفارت ایران از پذیرش او خودداری کرد و گفتند دکتر فاطمی وزیر امور خارجه تلگراف زده که شاه عملا کنار رفته است. خروج پادشاه همراه ملکه ثریا در غیر سفرهای رسمی و بعد از حادثه‌ای در کشور در عرف حکومت های سلطنتی این گونه تعبیر می‌شود.

   دیگر این که در روزنامه باختر امروز در فاصله ۲۵ تا ۲۷ مرداد از شاه به عنوان «فراری بغداد» یاد می‌کرد و به تندی به دربار می‌تاخت. در میدان بهارستان نیز نطق تندی ایراد کرد.

   دلیل مهم‌تر اما این استکه در27 مهر۱۳۳۳ افسران حزب توده اعدام شده بودند و چنان که دریادداشت پیشین آوردم حتی مرتضی کیوان که مهندس و کارمند اداره راه بود نه افسر و نظامی به خاطر همراهی با آنان تیرباران شد. 


     به شاه گفتند دکتر فاطمی هم درخانه یک دندان‌پزشک عضو حزب توده – دکتر محمود محسنی– پنهان شده و شاه که با توده‌ای‌ها هیچ سازگاری نداشت، سرانجام راضی به اعدام وزیر دولت خود شد؛ هم او که از دست او نشان همایون دریافت کرده بود.

   البته فاطمی هیچ ارتباط تشکیلاتی با توده‌ای‌ها نداشت و تنها به این خاطر به آن خانه پناه برد که احساس کرد به لحاظ تشکیلاتی امن‌تر است.


۵. یادگارِ فاطمی؛ تا سال ها نام و نشانی از فرزند فاطمی نبود و خود او هم علاقه‌ای نداشت تا این که شامگاه 22 خرداد 94 این خبر منتشر شد که سیروس فاطمی تنها فرزند دکتر فاطمی که نه از پدر خاطره داشت نه از وطن در پی سکته قلبی در لندن درگذشت. با این حال همین که نام تنها پسر خود را به رغم تربیت غیر مذهبی حسین گذاشت نشان می دهد یاد پدر را فرونکاسته است.

این همان سیروس بود که پسرعمویش و برادرزاده فاطمی (دکتر شاهین فاطمی که به عنوان استاد اقتصاد با تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی مصاحبه می‌‌کرد) مدعی است شاه تمام مخارج تحصیل او را در خارج از کشور تقبل کرد و حتی برای مراسم عروسی او در آمریکا هدیه فرستاد و هدیه را هم جعفر شریف امامی بُرد.
 

    همسر فاطمی البته در تمام سال های دهه های ۳۰ و ۴۰ و ۵۰ کوشید فرزند را از سیاست و این خاطره دور نگاه دارد و حتی زبان فارسی نمی‌دانست و به خاطر همین دوری در سال ۵۷ حاضر به امضای اطلاعیه معرفی شاه به عنوان قاتل پدر خود نشد. هر چند متن به انگلیسی قابل ترجمه بود و شاید امضا نکردن به خاطر آن بود که هیچ خاطره ای از پدر نداشت یا تحت تأثیر مادر بود.

   مسعود بهنود البته در کتاب «کشتگان بر سر قدرت» از فرزند فاطمی هنگام اعدام پدر با تعبیر «علی دو ساله» ذکر می‌کند نه سیروس که در انگلستان وکیل سرشناسی شد. همان انگلستان که سفارت آن را پدرش بست و بعدتر گفت: نمی دانستم که تا دربار هست انگلستان به سفارتخانه نیاز ندارد!

   شاهین فاطمی اما از پسرعموی خود نه با اسم علی که به نام «سیروس» یاد می‌کند و می‌گوید ۹ ماهه بوده که پدر بازداشت می‌شود و چون چندی پس از بازداشت هم دکتر فاطمی زنده بوده همان دو سال یا کمی کمتر درست است.

  دربارۀ نام نیز شاید در شناسنامه «علی» بوده و در خانه سیروس صدا می‌کرده‌اند. فاطمی خود برادرزاده را به جای «شاهین»، «شاهی» صدا می‌زد. یا شاید فاطمی نام علی گذاشته و مادر، سیروس دوست داشته و بعد فاطمی همان سیروس شده است.


۶. گلولۀ فداییان اسلام؛ سید حسین فاطمی در ۲۵ بهمن ۱۳۳۰ هم یک بار ترور شد و به سختی آسیب دید. ( بر مزار محمد مسعود در قبرستان ظهیرالدوله).

   این ترور، کار فداییان اسلام بود و سلاح را به دست نوجوان ۱۵ ساله – محمد مهدی عبدخدایی– دادند تا بتوانند از سن او برای رهایی از مجازات استفاده کنند. فداییان اسلام اما چرا سراغ یک نیروی ملی و ضد شاه رفته بودند؟ دو دلیل ذکر می شود:

اول انتقام بازداشت رهبران فداییان اسلام در دولت مصدق و این شایعه که فاطمی در مقام معاون نخست وزیر دستور سخت گیری بر آنها داده بود.

   مهندس سحابی در کتاب خاطرات خود به اعتراض طالقانی به حسیبی به خاطر سخت گیری بر نواب و همراهی بازرگان با او اشاره می کند.

   دیگر این که در جلسه‌ای که نواب‌صفوی آشکارا از توانایی فداییان اسلام در حذف رزم‌آرا سخن می‌گوید (به صورت نمادین استکان چای را برمی‌گرداند و می‌گوید این هم رزم آرا) و قول می‌گیرد که اگر ملی‌ها دولت را در دست گرفتند احکام اسلامی را اجرا کنند، فاطمی قول مساعد می‌دهد اما اجرا نمی‌کنند.

   هر چند که نواب وزیر خارجه دستور جمع‌آوری مشروبات الکلی از میهمانی ها را صادر می‌کند اما فداییان اسلام بیش از آن می‌خواستند در حالی که آیت‌الله کاشانی هم خواست هایی آن گونه نداشت.

   این نگاه بدبینانه هم وجود دارد که نواب‌صفوی با سید ضیاء‌الدین طباطبایی ارتباط داشته و  او نواب را به ترور فاطمی تحریک کرده بود. سید ضیا با مصدق دشمنی دیرینه داشت و به دولت انگلستان متمایل و بلکه وابسته بود.

   ۷. چاقوی شعبان؛ فاطمی یک بار دیگر هم آماج سوء‌قصد قرار گرفت. روی پله‌های شهربانی کل کشور و بعد از بازداشت، شعبان جعفری با چاقو به او حمله‌ور شد و اگر سلطنت خانم فاطمی نبود که جان برادر را نجات داد همان‌جا روی پله‌های شهربانی به قتل رسیده بود.

   این احتمال وجود دارد که شعبان به دستور تیمور بختیار این کار را کرده باشد چون مطمئن نبودند اعدام شود و بیم داشتند با توجه به سابقه وزارت و وجهۀ دیپلماتیک و سابقۀ علاقۀ شاه به او جان به در برد و پیشاپیش می خواستند کار را تمام کند و از فاطمی نقل شده که گفته بود اگر هم مرا اعدام نکنند در حادثه‌ای زهر خود را می‌ریزند.

   در بیمارستان نیز کیسۀ آب‌جوش پاره شد و پای مجروح او از ترور دو سال قبل سوخت و این کار هم بعید نیست عمدی بوده باشد.

    ۸. انکار ضارب؛ شعبان جعفری یا همان شعبان بی‌مخ در مصاحبه با هما سرشار و در بیان خاطرات، حمله به فاطمی روی پله های شهربانی را تکذیب می کند حال آن که دکتر شاهین فاطمی می‌گوید هم من و هم ۶ نفر دیگر شاهد این ماجرا بودیم و اگر عمه‌ام نبود عمو کشته شده بود.

    ۹.برادران؛ عزت‌الله سحابی در کتاب خاطرات خود فاطمی را یک استثنا در خانواده می‌داند و می‌نویسد: «‌برادرانش خوش‌نام نبودند. یک برادر، استاندار و عامل اجرای سیاست های شرکت نفت جنوب بود و دیگری در اصفهان در خدمت حاکمیت و حسین استثنا بود». قاعدتا شاهین فاطمی فرزند یکی از این برادرها- سیف‌پور، نصرالله و معصومی– است اما جایی ندیده‌ام که پاسخی داده و از پدر دفاع کرده باشد. حتی درباره عموی خود نیز تنها در چند مناسبت حاضر به گفت‌و‌گو شده است.

   ۱۰. تزملی کردن صنعت نفت؛ هر چند مهندس حسیبی مدعی بود ایدۀ ملی شدن صنعت نفت را اول بار او مطرح کرده اما شخص دکتر مصدق نوشت که تز ملی‌کردن نفت را دکتر فاطمی ( تعبیر مصدق: شهید راه وطن دکتر حسین فاطمی) در ذهن او انداخت. با این استدلال حقوقی که به جای چالش مستقیم با شرکت نفت انگلستان و ایران، کل صنعت نفت را ملی اعلام کنیم تا شرکت نفت ایران و انگلیس بلاموضوع شود.

   فاطمی در واقع با یک تیر دو نشان زد. با ایدۀ ملی کردن دیگر نمی‌توانستند بگویند کار شوروی است چون تنها متوجه نفت جنوب نبود و شرکت نفت ایران و انگلیس هم نمی‌توانست علیه یک قانون ملی و کلی موضع بگیرد و شکایت شان هم ره به جایی نبرد.

   ۱۱.اتهامِ تندروی؛ در سال‌های اخیر که تخریب چهره‌های ملی باب شده فاطمی به تندروی متهم می‌شود. واقعیت ماجرا اما این است که او بازی را شروع نکرد. آری، سفارت انگلیس را تعطیل کرد اما کِی؟ وقتی اسناد دخالت آن فاش شد.


   از شاه فاصله گرفت. اما کِی؟ وقتی در ۹ اسفند ۱۳۳۱ قصد جان مصدق کردند. به دربار بد گمان شد اما کِی؟ وقتی افشار طوس رییس شهربانی را کشتند و شامۀ قوی او احساس کرد خبرهایی هست. شاید اتهام تندروی به خاطر پیشنهاد اعلام جمهوری بود. اما تصور کنید کودتای 28 مرداد اتفاق نمی افتاد و شاه بازنمی گشت. سلطنت پهلوی ادامه می یافت یا باید اعلام جمهوری می شد؟ دکتر مصدق البته پیشنهاد فاطمی را رد کرد و گفت: قرآن مُهر کرده ام که به قانون اساسی مشروطه وفادار باشم. مصدق، یک مشروطه خواه بود و می خواست شاه، سلطنت کند نه حکومت و دنبال رییس جمهوری شدن نبود. شاید بدین خاطر هم که اعلام جمهوری نکرده متهم به ضدیت با روحانیت می‌شد چه رسد به این که بخواهد سلطنت را براندازد.

   ۱۲: روزنامه یا دیپلماسی؛ اگر قرار بر نقدی به فاطمی باشد تندروی نیست. این است که بیشتر مدیر روزنامه بود تا وزیر خارجه.

  اقتضای روزنامه‌نگاری صراحت است و اقتضای وزارت خارجه ظرافت‌های دیپلماتیک و این دو با هم سازگار نبود. بعد از مرگ استالین در اتحاد شوروی و تغییر رییس جمهوری در آمریکا سیاست های این دو تغییر کرد و نمی‌دانیم در این باره با مصدق گفت و گو کرده است یا نه.


۱۳.عذرخواهی نکرد؛ این که فاطمی پس از صدور حکم اعدام تقاضای فرجام کرد به این معنی نیست که عذرخواهی کرد. بلکه با فرجام‌خواهی مسؤولیت را مستقیما به گردن شاه انداخت و همین خون تا سال ۵۷ او را رها نکرد.

   ۱۴.خیابان فاطمی؛ با پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ یکی از نخستین خیابان‌هایی که نام آن تغییر کرد، نام خیابان آریامهر بود که به فاطمی تغییر کرد. طبیعی هم بود. هم به خاطر محبوبیت مصدق و هم جمهوری خواهی فاطمی.

   بعد از وقایع سال ۱۳۶۰ که نام خیابان مصدق را از بزرگ‌ترین خیابان تهران و ایران برداشتند و واژه «ملی» هم مورد غضب قرار گرفت فاطمی اما مصون ماند. هر چند بر سر عنوان «شهید» اختلاف بوده است و اکنون تابلوهای‌ فاطمی شهید ندارد. برخی از اصول گرایان رادیکال بی میل نیستند که نام خیابان از فاطمی به «فاطمیه» تغییر کند تا به دلایل اعتقادی جای انتقاد نباشد در حالی که خود فاطمی، سیدِ فاطمی بود و با ذکر نام امام حسین ع به شهادت رسید.

   ۱۵.سوء ظن؛ بازار بد گمانی و سوء ظن در ایران چنان داغ و پرسابقه است که حتی فاطمی هم در فاصله کودتا تا بازداشت، برکنار نماند. بعد از کودتا مخفی شد و چون از او خبر نداشتند حتی در میان هواداران مصدق این شایعه درگرفت که از خودشان بود و فضا را تند کرد و به هم زد و رفت و هنگامی که تصویر او را با ریش انبوه و در چنگال نیروهای تیمور بختیار دیدند خود را سرزنش کردند و هنگامی که تا پای جان هم رفت بیشتر شرمنده شدند.


   ۱۶.سریال شهرزاد؛ در تمام سال‌های گذشته درباره دکتر فاطمی بسیار گفته و نوشته شده اما هیچ یک جای سریال «شهرزاد» را نمی‌گیرد که حسن فتحی ساخت و پرداخت که قهرمان آن روزنامه‌نگاری شیفتۀ دکتر فاطمی بود. به یاد آوریم صحنه‌ای را که فرهاد (با بازی مصطفی زمانی) از خبر مرگ دوست خود آن قدر غم زده نمی‌شود که از شنیدن خبر اعدام فاطمی یا آنجا که با بُغض می گوید: کجاست فاطمی؟


۱۷.جوانی که پیر شد؛ محمد مهدی عبد خدایی که در سال ۱۳۳۰ دکتر فاطمی را ترور کرد در حال حاضر نیز زنده است و در تلویزیون تاریخ می گوید و اگرچه عذرخواهی نکرده اما در گفت و گویی با مجلۀ شهروند از این که گلوله او جان فاطمی را نستاند اظهار خرسندی می‌کند.

   بعد از آن ترور البته فاطمی از ناحیۀ ریه و پا آسیب جدی دید و به دستور مصدق به آلمان اعزام و در بیمارستان الیزابت فرانکفورت بستری شد. این ترور اما او را پیر کرد و وقتی برگشت مرد ۳۶ ساله شبیه ۵۰ ساله‌ها شده بود. کافی است به عکس ها نگاه کنید.

   ۱۸.جای خالی تندیس؛ در حالی که به همت شهرداری و شورای دورۀ قبل تندیس‌های زیبایی در جاهای مختلف نصب شده و از جمله می توان به تندیس شهید مطهری و بهمن بیگی و شهید سلیمانی و موارد متعدد دیگر اشاره کرد اما هنوز جای تندیس سید حسین فاطمی در میدان فاطمی تهران (جهاد) خالی است. هر چند که با تغییر شورا و شهردار از ۱۴۰۰ همین که شهرداری اصول‌گرا نام خیابان فاطمی را به فاطمیه تغییر نداده باید خدای را شاکر بود. چرا که در موارد حساسیت افکار عمومی یک نام مذهبی انتخاب می کنند تا جای اعتراض نباشد.

   ۱۹.دانسته مُرد؛ این را من نمی‌نویسم. دکتر شاهین فاطمی می‌گوید که انقلابی هم نیست. برادرزادۀ فاطمی است و در سال ۱۳۳۳ نوجوان بود و سال‌هاست در فرانسه زندگی می‌کند و تا چند سال قبل با تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی مصاحبه می‌کرد. چرا که فاطمی می‌توانست مانند رضوی یا شایگان دو کلمه بنویسد و جان خود را نجات دهد اما حاضر نشد.

    دکتر شاهین فاطمی در بیان خاطره 67 سال قبل می‌گوید:

   «دو هفته مانده بود که عازم آمریکا شوم. او در بیمارستان لشگر دو زرهی بود. همه رفته بودند پیش او و التماس کرده بودند این ورقه را امضا کن و نکرده بود. تا وارد شدم گفت : شاهی (شاهین)، می‌دانم برای چه آمدی. گفتم: درست حدس زدید. به سیروس رحم کنید.

   گفت: اگر من امروز استغفار کنم دیگر هیچ‌کس در این مملکت، حرف کسی را باور نمی‌کند و جواب جوان‌های مملکت را در آیندۀ تاریخ چه کسی خواهد داد که می‌گویند: حتی حسین فاطمی هم وقتی پای جانش افتاد، به ... خوردن افتاد. اما چنین نکرد و دانسته مُرد».

-----------------------

  طرح نمایه: محمد‌صالح رزم‌حسینی

کانال عصر ایران در تلگرام

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: حسین فاطمی کودتای ۲۸ مرداد دکتر مصدق

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۵۵۷۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۵ نکته درباره اعتراضات دانشجویی در آمریکا

مائده زمان‌فشمی در روزنامه فرهیختگان نوشت: در طول شش‌ماه نسل‌کشی در غزه که آمریکایی‌ها شریک اصلی آن هستند و از آن حمایت می‌کنند، خیابان‌های آمریکا و دانشگاه‌هایش صحنه حضور حامیان مردم غزه و معترضان به این نسل‌کشی شده است. دانشجویان آمریکایی علی‌رغم تهدید به تعلیق و دستگیری و از دست دادن فرصت‌های شغلی، علیه نسل‌کشی در غزه، فریاد حمایت از فلسطین را سر داده‌اند. تجمعات با تحصن در دانشگاه کلمبیا آغاز شد و حالا به ۳۲ دانشگاه بزرگ و مهم دیگر آمریکا کشیده شده است. از جمله هاروارد، ییل، تافتس، نورث وسترن، تگزاس، مینه‌سوتا و میشیگان. 

دانشجویان کلمبیا که جرقه اعتراضات را در جامعه دانشگاهی آمریکا زده‌اند، خواستار قطع رابطه مالی و معنوی دانشگاه با حامیان صهیونیست‌ها هستند. دانشجویان دانشگاه کلمبیا می‌گویند آنها با این اعتراضات در سمت درست تاریخ ایستاده‌اند. آنها می‌گویند به خودشان و این حرکت‌های اعتراضی افتخار می‌کنند. افتخاری که حالا محدود به دانشگاه‌های آمریکایی نیست و همه جهان به آن مفتخرند. یکی از این دانشجویان می‌گوید من چیز زیادی برای از دست دادن ندارم. زندگی مردم غزه در حال از دست رفتن است و در مقایسه با این، زندگی من چیز زیادی نیست. من نمی‌خواهم ترس این لحظات را از من بگیرد.

نکته مهمی که باید در این تجمعات دانشگاهی خصوصا در دانشگاه کلمبیا به آن توجه کرد این است که دانشجویان این دانشگاه، نماینده قشر متوسط آمریکا نیستند. این دانشجویان اغلب فرزندان سناتور‌های آمریکایی، ثروتمندان و جامعه بالای آمریکا هستند. کسانی که می‌توان گفت خانواده‌هایشان با لابی‌های قدرتمند صهیونیستی در آمریکا ارتباط دارند و از سوی آنها برای ماندن در سیاست آمریکا حمایت می‌شوند. سناتور‌های آمریکایی، دانشجویان معترض به صهیونیست‌ها را اوباش ضد اسرائیلی نامیده‌اند و از دولت آمریکا می‌خواهند با آنها برخورد کند و زودتر آرامش و نظم را به دانشگاه‌ها برگرداند. همین می‌شود که دانشجویان معترض تهدید به تعلیق می‌شوند یا آنها را دستگیر می‌کنند. از سوی دیگر، تاجران ثروتمند یهودی تهدید کرده‌اند که در‌صورت عدم‌سرکوب تظاهرات‌کنندگان حامی فلسطین، بودجه دانشگاه‌ها را کاهش خواهند داد. 

دانشجویان چه می‌گویند؟ 

مطالبات دانشجویان معترض نسبت به جنایت رژیم‌صهیونیستی و حمایت‌های آمریکا از آن، از دانشگاهی به دانشگاه دیگر متفاوت است. مهم‌ترین و اصلی‌ترین خواسته‌های دانشجویان را می‌توان به این شرح خلاصه کرد.

- تجارت با سازندگان تسلیحات نظامی که به صهیونیست‌ها تسلیحات می‌رسانند را متوقف کنید. 
- از پذیرش پول تحقیقاتی صهیونیست‌ها برای پروژه‌هایی که به تلاش‌های نظامی این رژیم کمک می‌کنند، دست بردارید. 
- از سرمایه‌گذاری در موقوفات دانشگاهی با مدیران که از شرکت‌ها یا پیمانکاران صهیونیست سود می‌برند، خودداری کنید. 
- در مورد اینکه چه پولی از صهیونیست‌ها دریافت و برای چه چیزی استفاده می‌شود، شفاف‌تر باشید. 
هیات‌های دانشجویی در برخی از کالج‌ها در هفته‌های اخیر قطعنامه‌هایی را تصویب کرده‌اند که خواستار پایان دادن به سرمایه‌گذاری و مشارکت دانشگاهی با صهیونیست‌ها شده‌اند. 
تظاهرات دانشجویی و مطالباتی از این دست، سروصدای زیادی را به راه انداخته و توجه‌ها را معطوف به دانشگاه کرده است. در ادامه به پنج نکته درباره تظاهرات حامی فلسطین در دانشگاه‌های آمریکا پرداخته شده است:

سرکوب سنگین

ده‌ها سال است که صهیونیست‌ها، فلسطینی‌ها را بدون بهانه می‌کشند. اما جنگ شش‌ماهه در غزه وحشیگری بی‌سابقه صهیونیست‌ها را به نمایش گذاشته است. تصاویر اجساد سوخته کودکان نوپا، مادران در حال زاری و مردم گرسنه که با تیراندازی صهیونیست‌ها در‌حالی‌که منتظر دریافت کمک غذایی هستند شهید می‌شوند، احساسات مردم را در سراسر جهان برانگیخته است. فریاد‌های توقف جنگ که حقوقدانان و فعالان حقوق آن را «نسل‌کشی» می‌خوانند، دانشجویان دانشگاه‌های آمریکا را علیه صهیونیست‌ها بسیج کرده، اما مدیران دانشگاه‌ها، اکنون به‌شدت دانشجویان را سرکوب می‌کنند.

آنها از پلیس خواسته‌اند تا دانشجویان را بازداشت کنند و خودشان نیز ده‌ها نفر از آنها را تعلیق کرده‌اند. روز یکشنبه، ریاست دانشگاه کلمبیا اعلام کرد حضور محافظان امنیتی را افزایش می‌دهد و ورود دانشجویان دیگر دانشگاه‌ها به محوطه دانشگاه را سخت‌تر می‌کند، چون می‌خواهد تجمعات را پایان ببخشد.

تصمیم «مینوچه شفیق»، رئیس کلمبیا برای تماس با پلیس نیویورک به‌منظور دستگیری دانشجویانی که در محوطه دانشگاه چادر زده بودند، با انتقاد‌های خاصی روبه‌رو شده است. در دانشگاه ییل، حدود ۴۵ دانشجو دستگیر و به تجمع غیرقانونی متهم شدند. در دانشگاه هاروارد، یک سازمان دانشجویی به نام کمیته همبستگی فلسطین به‌دلیل نقض سیاست دانشگاه در جریان تظاهرات تعلیق شد. در اقدامی غیرمعمول، دانشگاه کالیفرنیای جنوبی هفته گذشته سخنرانی آغازین سال ۲۰۲۴ خود را که «اسنا تبسم»، که آشکارا حمایت خود را از فلسطینی‌ها اعلام کرده بود، برعهده داشت، لغو کرد. ریاست این دانشگاه با استناد به نگرانی‌های امنیتی، اقدام خود را توجیه کرد. 

 پیوستن اعضای هیات‌علمی به دانشجویان

به‌نظر می‌رسد تصمیم تعلیق دانشجویان نتیجه معکوس داشته، زیرا صد‌ها نفر از اعضای هیات‌علمی در کلمبیا با در دست داشتن بنر‌هایی که روی آن نوشته شده بود دانشجویان را تعلیق نمی‌کنیم، دست از کار کشیدند. هفته گذشته انجمن اساتید دانشگاه آمریکا بیانیه‌ای صادر و تعلیق دانشجویان و دستگیری آنها را محکوم کردند. در این بیانیه آمده ما اعتماد خود را به رئیس‌جمهور و دولت خود از دست داده‌ایم و متعهد می‌شویم که دانشگاه را پس بگیریم.

در صحنه‌ای دیگر برخی از اعضای هیات‌علمی حامی دانشجویان، در دروازه‌های دانشگاه گردهم آمدند و دیده می‌شد از خبرنگارانی که از ورود آنها به‌دلیل تلاش دولت برای محدود کردن پوشش خبری منع شده‌اند، حمایت می‌کردند. هنگامی که دانشگاه کلمبیا از اقدامات خود با استناد به ناراحتی برخی از دانشجویان یهودی دفاع کرد، ۲۳ عضو هیات‌علمی یهودی از کالج بارنارد و دانشگاه کلمبیا نامه‌ای به رئیس دانشگاه نوشتند و اعتراض خود را به سلاح‌سازی از یهودی‌ستیزی ابراز کردند. در دانشگاه نیویورک، برخی از اعضای هیات‌علمی زنجیره‌ای انسانی در اطراف دانشجویان مسلمانی که در جریان اعتراض در حال نماز خواندن بودند، تشکیل دادند. 

سیاستمداران طرف صهیونیست‌ها را می‌گیرند

جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا که به‌دلیل انجام ندادن هیچ اقدامی برای توقف جنگ وحشیانه صهیونیست‌ها علیه فلسطینی‌ها با انتقاد مواجه شده، بیانیه‌ای صادر و در آن هشداری را درباره جهش یهودستیزی اعلام کرد. کاخ‌سفید با نادیده گرفتن نگرانی دانشجویان معترض که به‌دنبال حمایت از ۲.۳ میلیون فلسطینی محاصره شده در غزه هستند، به سرعت ترساندن فیزیکی علیه دانشجویان یهودی و جامعه یهودی را در محوطه دانشگاه کلمبیا محکوم کرد.

هیچ مدرک معتبری مبنی‌بر ترساندن فیزیکی دانشجویان یهودی یافت نشد. اریک آدامز، شهردار نیویورک از اعتراضات انتقاد کرد و خواستار صلح و پاسخگویی در مورد اقدامات صهیونیست‌ها را «شرارت» و «منزجرکننده» توصیف کرد. شفیق، رئیس دانشگاه کلمبیا علی‌رغم سرکوب دانشجویان معترض، با انتقاد شدید از همه طرف مواجه است. چند تن از نمایندگان دموکرات در مجلس نمایندگان، از جمله «رشیده طلیب» از میشیگان و «ایلهان عمر» از مینه‌سوتا، از مجازات‌هایی که برای دانشجویان معترض اعمال می‌شود، انتقاد کردند. اسرا هیرسی، دختر ایلهان عمر یکی از دانشجویان تعلیق شده از دانشگاه در جریان این اعتراضات است. 

لابی صهیونیستی ادامه دارد

در‌حالی‌که صد‌ها معترض حامی فلسطین با اقدامات مقامات روبه‌رو شده‌اند، گزارش شده تعداد انگشت‌شماری از معترضان طرفدار صهیونیست‌ها به محوطه دانشگاه کلمبیا رفته و شعار «پیروزی اسرائیل» سر داده‌اند. این گروه همچنین پرچم تیپ «کفیر»، یک واحد ارتش صهیونیستی مرتبط با گردان «نتزاه یهودا» را که با تحریم‌های آمریکا به‌دلیل نقض حقوق بشر مواجه است، در دست داشتند. در اقدامی شوم، Shirion Collective، یک سازمان طرفدار اسرائیل، به افرادی که مایل به پوشیدن کفیه و نفوذ در اعتراضات دانشجویی در دانشگاه کلمبیا هستند، پیشنهاد پول کرده است.

در پستی که در فضای مجازی منتشر شده، گفته‌اند به‌طور خاص به‌دنبال افرادی که دارای نام‌های عربی و ظاهر خاورمیانه‌ای دارند، هستند تا نفوذشان در بین دانشجویان معترض عمیق‌تر شود. در ماه‌های اخیر، مواردی از آزار و اذیت دانشجویان طرفدار فلسطین در دانشگاه‌های سراسر ایالات‌متحده گزارش شده است. یکی از رویداد‌های قابل توجه مربوط به کامیونی بود که اسامی دانشجویان هاروارد که نامه‌ای را در محکومیت جنایات صهیونیست‌ها در غزه امضا کرده بودند، نشان می‌داد. 

درخواست‌هایی از دانشگاه

در حالی‌که تلاش می‌شود دانشجویان معترض را به‌عنوان دسته‌ای از جوانان خشمگین معرفی کنند که اهداف روشنی ندارند، واقعیت این است که معترضان در دانشگاه‌های آمریکا شرایط خود را با عبارات واضح بیان کرده‌اند. دانشجویان به‌دنبال پاسخگویی از مدیران دانشگاه خود که آنها را شریک جنایات جنگی اسرائیل می‌دانند، هستند. زیرا سرمایه‌گذاری‌های دانشگاه را در شرکت‌های حامی جنگ متوقف نکرده‌اند. صندوق‌های بازنشستگی چندین دانشگاه پول خود را در شرکت‌های صهیونیستی سرمایه‌گذاری کرده‌اند که به گفته سازمان ملل متحد در جنگ شریک هستند. دانشجویان همچنین از دانشگاه‌هایشان می‌خواهند توافقنامه‌هایی را که با موسسات صهیونیستی در سرزمین‌های اشغالی منعقد کرده‌اند، لغو کنند. 

دانشگاه‌های آمریکا چندبار صحنه اعتراضات گسترده بود؟

سرکوب این اعتراضات گسترده دانشجویی، وقتی اهمیت دوچندان پیدا می‌کند که رد آن را در وقایع تاریخی گذشته جست‌و‌جو کنیم. آخرین ورود پلیس به محوطه دانشگاه کلمبیا برای سرکوب دانشجویان، به بیش از ۵۰ سال قبل بازمی‌گردد. آخرین باری که چنین اتفاقی افتاد در سال ۱۹۶۸ بود، زمانی که دانشجویان تظاهرات ضد جنگی علیه دخالت ارتش آمریکا در جنگ ویتنام برگزار کردند. با این حال معترضان و ناظران این تجمعات می‌گویند سرکوب تحصن‌های دانشجویی این‌بار شدیدتر بوده است. «هلگا طویل سوری»، دانشیار مطالعات اسلامی در دانشگاه نیویورک گفته من تقریبا ۲۰ سال است که در دانشگاه نیویورک هستم و شاهد اعتراضات متعددی بوده‌ام. فکر نمی‌کنم تا به حال چنین سرکوبی دیده باشم. اینکه چرا پلیس این اعتراضات را به این شکل سرکوب می‌کند را باید در نتایج اعتراضات کلیدی دانشجویان دانشگاه‌های آمریکا و دستاورد‌های آنها یافت. در واقع نگرانی آمریکا این است که این اعتراضات منجر به ظهور قدرتی اجتماعی شود و درنهایت دولت بایدن را مجبور کند که صهیونیست‌ها را برای پایان دادن به جنایات‌شان در غزه، تحت فشار بگذارد. در ادامه به نمونه‌هایی از اعتراضات دانشجویی و نتایج آن پرداخته شده است.

سال ۱۹۵۴ تا ۱۹۶۰: تحصن گرینزبورو

در سال ۱۹۵۴، دادگاه عالی آمریکا حکم کرد تفکیک‌های دولتی در مدارس، غیرقانونی است. فضا‌های عمومی جدا شده از نظر نژادی از سال ۱۸۹۶ تا آن زمان در حال فعالیت بودند. در اول فوریه ۱۹۶۰، چهار دانشجوی سیاه‌پوست در کالج کشاورزی و فنی کارولینای شمالی تحصن‌های مسالمت‌آمیزی را در ناهارخوری «فقط سفیدپوستان» آغاز کردند که با Woolworth’s در گرینزبورو شروع شد.

دانشجویان وقتی از ارائه خدمات محروم شدند از بلند شدن از روی میز‌ها خودداری کردند. در ۵ فوریه، تعداد دانشجویانی که در آن محل تحصن کرده بودند به ۳۰۰ نفر رسید. این جنبش به سرعت به شهر‌های دیگر، دانشگاه‌ها و مکان‌های عمومی گسترش یافت و سیاه‌پوستان و سفیدپوستان به آن پیوستند. جنبش تحصن موفقیت‌آمیز بود و تا ژوئیه ۱۹۶۰ غذاخوری‌ها شروع به ادغام مجدد کردند. این اعتراضات نشان‌دهنده موفقیت اولیه جنبش حقوق مدنی بود. 

سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۶۹: تظاهرات علیه جنگ ویتنام

در آوریل ۱۹۶۸، دانشجویان دانشگاه کلمبیا و کالج بارنارد وابسته به آن، علیه جنگ ویتنام که در سال ۱۹۵۴ آغاز شده بود و تا سال ۱۹۷۵ ادامه داشت، تظاهراتی برگزار کردند. این اعتراضات منجر به تصرف پنج ساختمان دانشگاه و حتی گروگان گرفتن رئیس دانشکده شد. برای بیش از یک هفته، دانشجویان پنج ساختمان دانشگاه را اشغال کرده بودند. حدود یک هفته پس از شروع اعتراضات یعنی در ۳۰ آوریل، حدود هزار افسر از نیروی گشت تاکتیکی شهر نیویورک توسط گریسون ال کرک، رئیس وقت دانشگاه کلمبیا به این دانشگاه فراخوانده شدند. پلیس نزدیک به ۷۰۰ نفر را به اتهام ایجاد بی‌نظمی دستگیر کرد. در برخی ساختمان‌ها، پلیس ۱۴۸ نفر را مجروح کرد. مانند سال ۲۰۲۴، کلمبیا تنها دانشگاهی نبود که در سال ۱۹۶۸ و به‌طور کلی دهه ۱۹۶۰ شاهد اعتراضات بود. در پایان این اعتراضات دانشگاه کلمبیا مجبور شد تا روابط خود را با یک موسسه پنتاگون که برای جنگ ویتنام تحقیق می‌کرد، قطع کند و تظاهرات‌کنندگانی را که در تظاهرات شرکت کرده بودند، عفو کند.

دانشجویان دانشگاه هاروارد هم به جنگ ویتنام اعتراض کردند. در شب ۹ آوریل ۱۹۶۹، یک سازمان ملی فعال دانشجویی، دانشجویان برای یک جامعه دموکراتیک (SDS)، فهرستی از خواسته‌ها را بر در خانه رئیس هاروارد آویزان کرد. این گروه با شراکت هاروارد با سیاست‌های نظامی مخالف بود و همچنین با حضور سپاه آموزش افسران ذخیره (ROTC) در محوطه دانشگاه هم مخالفت داشت. به گزارش مجله هاروارد، روز بعد، دانشجویان معترض سالن دانشگاه را اشغال کردند و دستگیر شدند که منجر به اعتراضات گسترده‌تر و اعتصاب هشت روزه شد. یک سال بعد در چهارم می ۱۹۷۰، گارد ملی اوهایو در جریان تظاهرات ۳۰۰ دانشجو علیه جنگ ویتنام و گسترش آن به کامبوج، چهار دانشجوی دانشگاه کنت را به ضرب گلوله کشت و ۹ نفر دیگر را زخمی کرد. آنها همچنین به حضور گارد ملی در محوطه دانشگاه اعتراض کردند. تیراندازی باعث خشم معترضان شد و منجر به شرکت بیش از ۴ میلیون دانشجو در تظاهرات و خروج از خانه در صد‌ها کالج و دبیرستان دیگر در سراسر آمریکا شد. 

۱۹۸۵: حذف آپارتاید آفریقای جنوبی

در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، دانش‌آموزان مدارس دولتی در سووتو، آفریقای جنوبی اعتراضاتی را علیه آموزش اجباری به زبان آفریکانسی و شلوغی بیش از حد مدارس برگزار کردند. این اعتراضات به یک جنبش جهانی تبدیل شد و تا سال ۱۹۸۵، دانشگاه‌های آمریکایی مانند کلمبیا و دانشگاه کالیفرنیا از مدیران خود خواستند سرمایه‌گذاری‌های شرکت‌های مرتبط با رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی را پس بگیرند. در دانشگاه کلمبیا، این تلاش توسط ائتلاف برای آفریقای جنوبی آزاد (CFSA) سازماندهی شد که در چهارم آوریل ۱۹۸۵ ورودی ساختمان اداری کلمبیا، هامیلتون هال را مسدود کرد.

یک قاضی دادگاه عالی ایالتی در منهتن دستور داد معترضان اجازه دسترسی به سالن را دهند و در عوض اعتراض خود را به منطقه‌ای مشخص در پله‌های همیلتون هال ببرند. هیات‌امنایی شش‌نفره بلافاصله پس از پایان محاصره در ۲۵ آوریل تشکیل شد تا سرمایه‌گذاری خود را در شرکت‌های وابسته به رژیم آپارتاید بررسی کند. در اواخر آگوست، هیات‌مدیره به این نتیجه رسید که واگذاری نه‌تن‌ها از نظر اخلاقی گزینه صحیحی است، بلکه از نظر مالی هم مقرون به صرفه است. درنهایت سرمایه‌گذاری‌های دانشگاه مرتبط با آپارتاید آفریقای جنوبی متوقف شد. 

۱۹۹۱: تظاهرات علیه جنگ خلیج فارس

در آگوست ۱۹۹۰ عراق به کویت حمله کرد. یک هفته بعد، اولین نیرو‌های نظامی آمریکا وارد عربستان‌سعودی شدند. بنا به درخواست عربستان‌سعودی و سایر کشور‌های حوزه خلیج‌فارس، ائتلاف به رهبری ایالات‌متحده عملیات طوفان صحرا را در ژانویه ۱۹۹۱ آغاز کرد و اهدافی را در عراق و کویت طی یک عملیات ۴۳‌روزه بمباران کرد. در اواخر فوریه ۱۹۹۱ دانشجویان در چندین محوطه دانشگاه ازجمله دانشگاه میشیگان، دانشگاه کلمبیا، دانشگاه جورج واشنگتن و دانشگاه جورج تاون اعتراضاتی را علیه دخالت نظامی آمریکا در جنگ خلیج‌فارس برگزار کردند. به گزارش واشنگتن‌پست، پلیس ۲۰ نفر را در دانشگاه کالیفرنیا در سانتا کروز دستگیر کرد. 

۲۰۰۳: تظاهرات علیه جنگ عراق

در مارس ۲۰۰۳ یک ائتلاف به رهبری ایالات‌متحده شروع به بمباران عراق کرده که با تهاجم زمینی ادامه پیدا کرد. آمریکا مدعی شد این اقدام بخشی از «جنگ علیه تروریسم» است و با این ادعا که رهبر عراق سلاح‌های کشتار جمعی در اختیار دارد، این جنگ را آغاز کرد. دانش‌آموزان دبیرستانی و دانشجویان آمریکایی در اعتراض به جنگ عراق کلاس‌های خود را ترک کردند. 

۲۰۱۸: تظاهرات Black Lives Matter

در ۲۵ می ۲۰۲۰ جورج فلوید، یک مرد سیاه‌پوست ۴۶‌ساله توسط درک شووین، افسر پلیس سفیدپوست در ایالت مینه‌سوتا کشته شد. قتل فلوید اعتراضاتی را در سراسر آمریکا علیه نژادپرستی سیستماتیک و خشونت پلیس در جریان جنبش «جان سیاهان مهم است» که در سال ۲۰۱۳ آغاز شده بود، هنگامی که جورج زیمرمن از تیراندازی مرگبار به یک جوان سیاه‌پوست غیرمسلح به نام ترایون مارتین تبرئه شد، برانگیخت. تعدادی از این اعتراضات توسط دانشجویان دانشگاه‌های آمریکا برگزار شد. تظاهرات دانشجویان تحت رهبری جنبش زندگی سیاه‌پوستان مهم است، قبل از سال ۲۰۱۸ نیز مانند سال ۲۰۱۴ پس از قتل مایکل براون ۱۸‌ساله توسط پلیس برگزار شد.

tags # اسرائیل ، آمریکا سایر اخبار اسرار تکامل آلت‌ جنسی؛ رابطه جنسی انسان‌های اولیه مثل گوریل‌ها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غول‌پیکری که توسط انسان‌ها به وجود آمد! اتفاق عجیب که همزمان با انقراض دایناسورها در زمین رخ داد! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟

دیگر خبرها

  • شوراها، از مهمترین مظاهر مردمی سازی حکمرانی در نظام مردم سالاری دینی
  • پخش گفتگوی اختصاصی با همسر شهید طهرانی مقدم از شبکه خبر
  • کمی مهربان باشیم (بررسی زندگی و آثار دکتر هروی)
  • نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم دینی رضوان آبان ماه برگزار می‌شود
  • ۵ نکته درباره اعتراضات دانشجویی در آمریکا
  • آیا ادعای سید حسین نصر درباره‌ی همکاری شریعتی با ساواک حقیقت دارد؟
  • امام جمعه اهواز به مسئولان: تنها تا مهر و آبان ماه جاری برای کار کردن وقت دارید
  • مسولان استانی به شهرستان‌های کوچک بیشتر توجه کنند
  • همایش جمعیت خدمت رسانی فاطمی‌ها برگزار شد
  • همایش جمعیت خدمت‌رسانی فاطمی‌ها در قم برگزار شد